سلام دوست خوب و مهربان حسين خان عزيز
خوش آمدي و با آمدنت شادي را هم آوردي آن هم چه شادي، اميد دارم كه اين همه اين ور و آن ور رفتن بهت خوش گذشته باشه. هر چند مي دونم هيجا خونه خودش نميشه چون اينو از نزديك حس كردم.
بسيار متشكر كه اومدي به دهكده عاشقان و با صبر و حوصله اين داستان را خوندي. و در مورد سوال شما اين داستان از جايي نيست بلكه بعضي وقتها من يك قلم و كاغذ بر مي دارم و يك چيز رو مي نويسم و بعدش ولش مي كنم ولي يك دوست خوبي دارم ( از همين جا ازش تشكر مي كنم ) اين چيزهايي كه مي نويسم را ويرايش ميكنه و يك چيزهاي ازش كم و زياد ميكنه تا يك داستان و يا يك متن خوب در مياره.
ممنون و متشكرم.
قربانت فرهاد