تويي بهانه ي آن ابرها كه مي گريند
بيا كه صاف شود اين هواي باراني
خوب نوشتي...
قسمت آخرشم واقعـآ حرف نداشت.
چه زيباست صداي باران در دل سياهي شب
صداي نم نم باران بوي گلهاي رازقي را مي آورد به ياد
بوي خوش باران در فضاي خالي دل پر ميشود
و شمشادها با نم نم باران به رقص ستاره ها ميروند
سلام ابرك جون
در مورد اسلحه ها بايد بگم كه تو مرز پارسي بلاگ اين گروهكهاي الهكر ها از مون گرفتنشون.
دارم يكي ديگشون رو وارد ميكنم انشاالاه.
ضمنا دوست من هم اصليتا اراكي است
سلام حسين جان ممنون كه به وبلاگم
سر زدي
يه لطفي كن لوگوي وبلاگمونو بزار تو بلاگت
از خجالتت درميام
با سلام. وبلاگ خوبي داري.
از اينكه به قسمت دانلود نرم افزار وبلاگ من سر زدي ممنون.
بازم به ما سر بزن. خوشحال ميشيم.
سلام
حسين جون وقتي اين پيغام را ميخوني پرسپوليس باخته.
اما ما اميد به قهرماني داريم. بگو ايشالا
ابرك جون مي گما اين همه فيلم ديدي حالت بد نشد
راستي چنتا پستت كه با آبي نوشتي اصن خونده نمي شه
nilofara.blogfa.com
سلام . آقا من گذاشتم . شما هم بزاريد. اين كدشه:
<a href="http://danlod20.mihanblog.com"><img src="http://www.ParsiBlog.com/PhotoAlbum/bomber/danlod20(1).gif"></a><!--
ممنون.اگه مشكلي بود بگيد
شاعري
سر در گريبان
در کنار تخته سنگي
در مسير ماسه ها
افتاده بود ؛
قهرمانش را
لب دريا
به کشتن داده بود ...