من دلم مي خواهد خانه اي داشته باشم پر دوست
كنج هر ديوارش دوستانم بنشينند آرام ،
گل بگو گل بشنو
هر كسي مي خواهد وارد خانه پر مهر و صفامان گردد
شرط وارد گشتن ، شستشوي دلهاست
شرط آن داشتن يك دل بي رنگ و رياست
بر درش برگ گلي مي كوبم ،
و به يادش با قلم سبز بهار مي نويسم اي يار ،
خانه دوستي ما اينجاست
تا نگويد كه سهراب ديگر...
خانه دوست كجاست؟؟
زندگي يعني: دوست داشتن و تقسيم کردن آن انديشيدن و آرزو کردن درک رنج و شادي در جستجوي صلح بودن کشف واقعيات زندگي مورد قبول واقع شدن و قبول کردن ديگران نگرش واقع بينانه به زندگي عذر خواهي و اعتماد کردن به ديگران