سلام دوست گرامي حسين گل صبح زيباي شما به خير و خوشي
متشكر مي شم سري هم به دهكده عاشقان بزنيد. ممنون ـ فرهاد
ما را ببخشيد كه زياده گويي كرديم ! احسنت بر شما مردم صبور !
سلامي درويشانه خدمت شما دوست عزيز . در مورد سوال حضرتعالي تا آنجا كه عقل ناقص درويش قد مي دهد حكماً توي بهشت هركس با قاشقش به ديگري غذا مي داده و لذا گرسنه نمي ماندند ولي توي جهنم هركس تلاش داشته كه با همان قاشق فقط غذا را به دهان خودش برساند و لذا گرسنه مي ماندند ! ان شاء الله تعالي كه درست مي باشد ! نه عزيز دل برادر ؟؟!؟ ... يا علي مددي
يك ديده به وسعت جهانم بدهيد .......
تا گريه كنم تمامي دردش را ...............
سلام............ دوست خوبم ببخشيد كه دير سر زدم .........
از اينكه به من سر مي زني ممنونم ..........
منتظر حضور هميشه پر مهرت هستم ...........
سلام حسين جان . آقا هر وقت بروز ميكني يه ژي ام هم به من بده ! در مورد سوالت هم ، فكر كنم از اينكه اين جهنمي ها تو دنيا جلوي اين شكم هاشون رو نميگرفتن و هر چيزي دستشون مي رسيد مي خوردن !
اگه سرت شلوغه بهم سر نزن ! چون چيز جالبي تو وبلاگم ننوشتم . راستي من اين ادمك رو خيلي دوست دارم . نمي دونم چرا ! شايد بخاطر خندشه !
.: يا علي :.
روح ما هميشه بدنبال عشق وحقيقت است تو عاشقي رهايي چرا ما را صدا نميكني ؟ ياران با وفا كجايند اي پرنده پرنيان وجود كشتند جمله ياران وتو خواب رها نميكني؟
حسين جان سلام و خسته نباشيد. از حضور سبزتان قدرداني مي كنم.
سوال خيلي خوبي شما پرسيديد. و جوابش هم فكر كنم كمي هم سخت باشه.
من فكر كنم جهنميان وقتي قاشق غذا ( مذاب ) را جلوي دهان خود مي برنند از شدت گرماي آن نمي تونن بخورند و براي هميشه گرسنه هستند.
و اما بهشتيان آنها كه در اين دنيا براي خود توشه اي برده اند خداوند آنها آنقدر سير نگه ميدار كه نيازي به غذا ندارند.
موفق باشيد. فرهاد
سلام
شايد علتش حرص و طمع جهنمي ها باشه
در پناه حق شاد وپيروز باشي
سلام حسين.من فكر مي كنم كه اين غذا تا بخواد از ديگ به دهن جهنمي ها برسه اول ذوب مي شه و بعد از شدت درجه حرارت جهنم بخار مي شه و ديگه نمي تونن اون رو بخورن.يعني اصلا غذايي نمي مونه واسشون كه بخورن. در ضمن قاشق ها هم خيلي داغه دهن جهنمي ها رو مي سوزونه.اصلا شايد درجه حرارت به حدي باشه كه قاشق ها رو هم ذوب و بخار كنه.درسته حالا؟جايزم چيه
در ضمن ممنونم كه داستانم رو خوندي و نقدش كردي.در مورد اولي كه خيلي تو جزئيات رفتم تا حدي حق با توه/البته سعي كردم يكم جريان رو عيني تر كنم ولي به قول تو زياد روي كردم ديگه.
در مورد اينكه دوستي يه روزه از بين بره بايد بگم كه دخترا رو نشناختي ... دوستياشون اينجوريه.مثل ما ژسرها كه نيستن
سلام آقا حسين.خوبي؟
زيبا بود.منتظر حضور بزتون هستم.
ياعلي