به نامه بخشنده بزرگ
داور بر حق
به نام خداوند ایثار و انصاف
آخیش ! بالاخره امروز امتحان کارشناسی رو دادم و راحت شدم . ولی قبولیش کار حضرت فیله .
امشبم دیدم یه کم وقت دارم قالب وبلاگمو انگولک کردم . اگه زشت شده ببخشید . سعی می کنم بهترش کنم
و اما !!!
رسیدیم به کریسمس . روز میلاد حضرت مسیح (ع) یا به روایتی 15 روز بعد از ولادت حضرت عیسی مسیح (ع) . عید اقلیتهای مسیحی و ارمنی تو ایران هم شور و حال خودشو داره . الان تو اکثر شهرهای ایران جشن و شادیه . اقلیتهای دینی تو کشور ما کم نیستن . منم از طرف خودم این عید رو بهشون تبریک می گم و امیدوارم که سال خوبی رو شروع کنن
یه متن خیلی قشنگ رو که دوست خیلی خیلی خوبم حاجی یوسف ( از همکلاسیای دوران دانشجویی که آرزو می کن جاحی شه خلاصه) واسم نوشته بود . دیدم زیاد بی ربط با این موقعیت نیست ؛ گفتم بنویسمش تو وبلاگ
بر ساحل دریا نشسته بودم . ناگهان مرغ خوش خلقی جلو آمد
گفت بنویس ، گفتم قلم ندارم ، گفت قلمی از استخوانت ، گفتم ورق ندارم ، گفت ورقی از برگ دلی ، گفتم جوهر ندارم ، گفت جوهری از خون دلت
سپس ...
با اولین خون دلم نوشتم : سلام ؛
سلامی که سین آن مایة سلامت ، لام آن مایة لطافت ، الف آن مایة الفت و میم آن مایة محبت است و مهربانی ؛ که آنرا به شما عزیزترینم ( الان اینجا منظور اقلیتها هستن !!؟؟!! ) تقدیم می دارم ...
آهنگیم که واسه این هفته وبلاگم گذاشتم فکر کنم که برای خیلی ها خاطره انگیز باشه . امیدوارم خوشتون بیاد